زرتشت، پیامبر ایران باستان بود که مزدیسنا را بنیان گذاشت. وی همچنین سراینده گات ها، کهن ترین بخش اوستا میباشد. زمان و محل دقیق تولد وی مشخص نیست اما گمانه زنی ها و اسناد، زمانی بین 1000 تا 600 سال پیش از میلاد مسیح را برای او حدس زده اند و زادگاه وی را مناطق مختلفی مانند آذربجان ، ری ، خوارزم ، سیستان و خراسان نسبت داده اند.
نام زرتشت بر اساس متون اوستایی زراثوشترا بودهاست که نامی مرکب است. از «زَرَت» که ممکن است معنی زرد و زرین یا پیر داشته باشد و «اشترا» که برخی آن را شتر و برخی معنی آن را آسترا به معنی ستاره در نظر گرفتهاند. دارنده? شتر زرد، دارنده? شتر پیر، دارنده? شتر با جرأت، درخشان و زرد مثل طلا، پسر ستاره، ، ستاره? درخشان و روشنایی زرین معانی گوناگونی است که تا بهحال محققان برای نام زرتشت ذکر کردهاند.
مادر زرتشت دوغدو دختر فریهیمرَوا و پدر وی پوروشسپ نام داشتند. نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود. حاصل ازدواج پوروشسپ و دوغدو پنج پسر بود که زرتشت سومین آنهاست.
زرتشت سه بار ازدواج کرده بود. نام زن نخست و دوم او ذکر نشدهاست، زن سوم او هووی نام داشته، هووی از خاندان هووگوه و بنابر روایات سنتی دختر فرشوشتر، وزیر کی گشتاسپ شاه کیانی بوده است
زن نخست او پسری به نام ایست واستر و سه دختر به نامهای فرینی و ثریتی و پوروچیستا داشت. زرتشت در گاتاها از ازدواج دختر سوم خود یاد میکند و روایات بعدی، شوهر او را جاماسب مینامد. از همسر دوم زرتشت، دو پسر به نامهای اورْوْتَتْنَرَه و هْوَرْچیثْزَه به دنیا آمده. و ظاهراً از زن سوم فرزندی نداشتهاست
نخستین کسی که به زرتشت ایمان آورد، میدیو ماه بود، که فروردین یشت از او نام میبرد. وی در روایات سنتی، پسرعموی زرتشت به شمار آمدهاست
گرچه در اوستای موجود جای جای اشارههای پراکندهای به نام و خانواده و برخی حوادث زندگی زرتشت میشود ولی زندگینامه? او به طور منظم و پیوسته عرضه نمیگردد. شواهد موجود نشان میدهد که شرح زندگی زرتشت در سه نَسک (بخش) از 21 نَسک اوستا به نامهای سپند، چهرداد و وشتاسپ ساست آمده بودهاست. اصل متن اوستایی و ترجمه? پهلوی این بخشها در دست نیست اما خلاصه? مطالب آنها در کتاب هشتم دینکرد نقل شدهاست.
آگاهیهای تاریخی و واقعی درباره? زندگی زرتشت بسیار اندک است. آنچه در اوستا و در منابع پهلوی و فارسی آمدهاست، بیشتر جنبه? اساطیری دارد، گرچه در این مطالب نیز حقایقی میتوان یافت. آنچه به یقین در مورد زندگی زرتشت از متون اوستایی بر میآید اینست زرتشت از کودکی تعلیمات روحانی دیدهاست زیرا در گاتها (یسن 33، بند 1) خود را زوتَر نامیدهاست و آن اصطلاحی است که در مورد دین مردی که دارای شرایط کامل روحانیت است، به کار میرود. در گاتها (یسن 43) اشاره به دریافت وحی از او از سوی اهورامزدا شدهاست. زرتشت در تبلیغ دین خود با دشواریهایی روبرو بودهاست. در سرودهای خویش (یسن 46، بند 2) از فقر و کمی تعداد حامیانش میگوید و از بدکاری پیشگویان و روحانیان هم وطن خود کویها و کرپنها، گله و شکایت دارد و از بعضی دشمنان خود مانند بندوه و گرهمه (یسن 49، بند 1 و 2) نام میبرد. سرانجام بر آن میشود که از زادگاه خود دور شود و به سرزمین مجاور برود که فرمانروای آن کی گشتاسپ است. زرتشت در این سرزمین سرانجام با موفقیت روبرو میگردد. با گِرَوِش کی گشتاسپ به دین زرتشت، مخالفتهای حکمرانان همجوار برانگیخته میشود. نام برخی از فرمانروایان مخالف زرتشت در آبانیشت (یشت 5، بند 109) آمدهاست که از میان آنان ارجاسب تورانی از همه نامورتر است. برحسب سنت زرتشت در سن 77 سالگی کشته شد و قاتل او توربراتور نام دارد
راستی، شادمانی است و شادمانی از آن کسی است که همیشه راستگو و درست کردار باشد
ما زنانی را می ستاییم که از پرتو راستی ممتازند
حقیقت، برترین کارمایه انسان است و سعادت از آن کسی باد که خواستار حقیقت است.
زندگی ظهور زلال زیبایی و مهربانی هاست ، با هم مهربان باشیم.
خدای زرتشت بخشایشگر و پر جوشش است و از کسی که میبخشد نباید ترسید. از تنها چیزی که باید ترسید همان ترس است.
تنها عبادت و راه خشنودی اهورا مزدا، انجام کردار نیک و پارسایی است که بدی و بدان را براند.
در نتیجه ی کردار نیک است که این جهان می بالد و پرورش می یابد و خداوند زمین را آفریده که بر اثر کار و کوشش ما بپرورد و برای ما شادی و نیک بختی پدید آورد
نظر یک محقق فرانسوی
کتاب زرتشتیان اوستا نام دارد که یکی از قدیمی ترین کتب جهان بشمار میرود و شاید کهن ترین اثر مکتوب قوم ایرانی باشد. اوستا در یک عهد و به دست یک نفر نوشته نشده، بلکه در طول سالیان، توسط افراد بسیار نگاشته شده است. محققان بر این باورند که بخشی از اوستا که (گاتاها) نام دارد، کهن ترین قسمت اوستا است. این قسمت، حاوی سرودهایی است که بر زبان زرتشت جاری شده است. اوستای موجود، اوستای اولیه نیست. زیرا اصل آن در گذر روزگار از بین رفته است. اوستای اصلی به خط زرین نوشته شده بود که در حمله اسکندر مقدونی به ایران نابود شد.
یشت ها و گاتها
(یشت ها)، سرودهای توحید است که میگویند خود زرتشت گفته است که بعضیها با کلمه (یاسین) در قرآن، برابر دانسته اند. چون این کلمه، قرائتهای مختلفی دارد و به صورت (یشمه) و (یشما) و (یسن) و (یسنا) و... هم نوشته شده است. (یشت ها) سرودها و ادعیه ای است در ستایش ایزدان که ایزد از ریشه (یزد) است که همان (یسنا) و (یشت) و (یزدان) همه ریشه مشترک (یزد) دارند که به معنای ستایش و پرستش است. کتاب اوستا شش فصل است. اولین فصل، گاتها است که به عقیده زبان شناسان، اثر خود زرتشت است که بنام سرودهای دینی خطاب به اهورامزدا سروده است. زبان شناسان، زبان این سرودها را کهنه ترین زبانی میدانند که در میان ما وجود دارد و از لحاظ مفاهیم نیز چنین است. بر (گاتها) سرودهایی افزوده اند که مجموعه (گاتها) و اضافات (یسنا) را میسازند که سرودهایی است مربوط به عدالت و پرستش خدا.
دین زرتشت
دینی که پیامبر ایرانی تعلیم فرمود، یک آیین اخلاقی بود و طریقه یگانه پرستی. دین زرتشت با وجود اینکه دارای ارزش اخلاقی بسیار است، به اصطلاحات اقتصادی و اجتماعی نیز توجه دارد. با چادرنشینی مبارزه میکند و طرفدار اسکان مردم و خانه سازی است. تربیت چهارپایان اهلی و مراقبت از آنان در چراگاهها، زندگی خانه نشینی، داشتن خانه یا محل سکونت مناسب، رفتار نیکو با گاو نر، از دستورات دین بزرگ ایران است. با قربانی کردن از طریق ریختن خون حیوانات، مخالف است. مومن حقیقی، دهقانی است خدمتگذار و واقعی و مربی چهارپایان مفید، سرپرست خانه و بزرگ ده و درستکار. بنابر این شغل اصلی زرتشتی، کشاورزی و مراقبت از چهارپایان است که در (گاتها) نمودار است.
دین زرتشتی، نخستین مذهبی است که در جهان از مسئله (حیات عقبی) و مسئله (قیامت) سخن به میان آورده و مسئله (آخرالزمان) را به مفهوم کامل خود مطرح کرده است. در دین زرتشت مفهوم بزرگی وجود دارد که نه در آیین مصریان قدیم دیده میشود و نه در اندیشه های بسیار عمیق هندو. جهان دارای تاریخ است و از قانون تحول پیروی میکند. وضع فعلی، جهان را به مرحله نهایی رهبری میکند و همه نیروها در کار خود، باید به آن راه بروند. در نظر زرتشت دنیا از برنامه استمرار تاریخ پیروی میکند و میدان جنگ است. مبارزه ای پرشور، نیروها را مقابل یکدیگر قرار داده است و این امر، واجب است و نتیجه آن تکامل مردم با تقوی و بهره مندی از زندگی جاویدان است.
آیین جین و دین بودا با آیین زرتشت مشابهت دارد. آزادی در انتخاب دین، بیزاری از قربانیهای خونین و احترام زندگان از اصول هر سه دین و نفوذ اصطلاحات زرتشت است. فلسفه دوگانگی و اخلاقی که مبارزه ریشه آن را تشکیل میدهد، نشان نزدیکی میان آیین جین و دیانت زرتشت است.
پس از زرتشت، آیین (مزدا) دوباره به سنن ملی و مراسم قدیمی بازگشت. با برقراری اهورامزدا در ردیف اول، خدایان دیگر نظیر (ناهید) و (مهر) برای خود جایی در این آیین باز کردند. این آیین با نوشته های کارشناسان معاصر پارسی، تفسیر ماوراءالطبیعه ای ساده یافته است. به این صورت که در جنگ با (لاوجود اهریمن) و (وجود مطلق اهورامزدا) موجود است. ممکن الوحدوث و جهان مربوط به آنها را بوجود میخواند و جهان ناقصی که (اهریمن) به نابودی آن میکوشد، وجود کامل آنرا با مشیت الهی و دائمی خود نگهداری میکند تا زمانی که بالاخره مطابق با خواست خداوندی، پایان پذیرد.
کریستین سن میگوید: قبل از جدا شدن دو تیره هندی و ایرانی از یکدیگر، تفاوتی میان دو دسته از خدایان عمده آنها وجود داشته است. یکدسته (دیوها) را میخوانده اند که در راس آنها خدای جنگجویی بنام (ایندرا) قرار داشت و دسته ای دیگر (آسوراها) را که به ایرانی (اهورا) گفته میشود.
دکتر محمد معین میگوید:آریاییان از ارواح مضر، متنفر بودند و آنها را لعنت میکردند و ...
زرتشت را یونانیان، (زوروآسترس) و رومیان و اروپاییان، (زوروآستر) مینامند. وجود تاریخی او محل اختلاف است و اعتراض. (جیمزدارمستر) مفسر فرانسوی اوستا، از زرتشت خدایی میسازد و او را تظاهر هوم به شکل انسان میداند. (کرن) هلندی، او را افسانه ای منسوب به خورشید میشناسد. با این وجود آثاری موجود است که وی را شخصیت تاریخی میدهد. معمولا این رای رایج است که زرتشت میان هفتم و ششم ق.م، بوده است. افلاطون صریحا از زرتشت نام برده و او را موسس آیین (مزدیسنا) دانسته است.
(بروسوس)، مورخ قرن سوم میلادی، زرتشت را سر سلسله پادشاهان ماد میداند. مورخان اسلامی، زرتشت را معاصر (گشتاسب) یا (ویشتاسب) میدانند. در فروغ مزدیسنا آمده است که زرتشت در شهر (ری) بدنیا آمده است. یونانیان زرتشت را (زوروآستر) می نامیدند، یعنی ستاره شناس.
(دیوژن)، زرتشت را به معنای ستاره پرست گفته است. زرتشت به معنای شخم کننده یا شتر نیز آمده است. اعراب، زرتشت را سلطنت زرین گفته اند. زرتشتیان نام وی را (سپیتامه) میدانند. آذرگشسب مینویسد: (اسفتمان)، پس از رسیدن به مقام روحانی به لقب (شترپیر) یا (زرد رنگ) مفتخر گردید. شتر حیوانی نبوده که در بین آریاییهای ایرانی اهمیت و ارزشی داشته باشد تا دارنده آن به خود مباهات کند. پس دارنده شتران زرد رنگ، به پیامبران ایران نمیچسبد.
واژه زرتشت در تاریخ به دوازده گونه ضبط گردیده است :
زردشت، زردتشت، زرهشت، (این سه بر وزن: انگشت)
زاردشت، زاراهشت، وزراتشت، (این سه بر وزن: خارپشت)
زرادشت، وزراهشت، وزرادشت، (این سه بر وزن: چراگشت)
زره دشت، زره تشت، وزره هشت، (این سه بر وزن: دره پشت)
زردشت، زرتهشت، وزاردهشت، وزارتهت، (به دال مهمله و تاء مضموم)
نام پدر زرتشت، (پورشب) و نام مادرش، (دغویه) آمده است. در باب تحصیلات زرتشت نیز اختلاف بسیار است که برخی او را تحصیلکرده یونان و برخی دیگر، شاگرد مکتبهای فلسفی هند میدانند. زرتشت با دختر (فراشائوش ترا) بنام (هووی) ازدواج کرد و شاه نیز با دختر زرتشت، (وجامناسیاه) که از زن اول او بود، ازدواج نمود. زرتشت در سن هفتاد یا هفتادوهفت سالگی در حالی که در برابر محراب به عبادت مشغول بود، به وسیله یک سرباز تورانی کشته شد
زرتشت
(زوراست) یا (زرشتر) یعنی دارنده شتران زرد... مستشرقین با حقه بازی عجیبی، تاریخ تولد زرتشت را از 329 تا 600 ق.م، به 6000 سال ق.م، و حتی 6000 سال پیش از حمله اسکندر عقب میبرند تا به یک نتیجه گیری نژادی دست بزنند. چرا که اروپایی (هر دین و مذهب و مکتبی داشته باشد) با نوعی خودپرستی، خود را منشاء و دلیل وجودی هر مذهب و مکتب و فلسفه ای میداند
محل تولد او نیز مجهول مانده. بعضی گویند در ناحیه ماد (آذربایجان) در شمال غرب ایران و بعضی گویند در (باکتریا) بوجود آمده. ولی از قرار معلوم وی در غرب ایران زائیده شده و در شرق ایران به کار دعوت خود پرداخته است. روایات باستانی بر آن است که زرتشت در پانزده سالگی نزد آموزگاری تعلیم یافت و از او (کشتی) دریافت کرد. کشتی نام کمربند مقدس زرتشتیان است. از آغاز عمر خود به خوی مهربان و سرشت لطیف معروف گردید.
در هنگام بروز قحط سالی که در ایام جوانی او اتفاق افتاد، نسبت به سالخوردگان حرمت و رافت و درباره جانوران محبت و شفقت به عمل می آورد. چون به بیست سالگی رسید، پدر و مادر و همسر خود را رها کرده برای یافتن اسرار مذهبی و پاسخ مشکلات روحانی که اعماق ضمیر او را پیوسته مشوش میداشت، در اطراف جهان سرگردان شد و از هر سو رفت و با هرکس سخن گفت، شاید که نور اشراق درون دل او را منور سازد... در منابع یونانی گفته شده که زرتشت مدت هفت سال در غاری درون کوهی به سر آورده که به خاموشی مطلق میگذرانید.
آوازه کار او از شرق به گوش مردم روم رسید و شهرت یافت که مردی مرتاض، بیست سال تمام در بیابانها گذرانیده و جز پنیر، طعامی نخورده است. چون به سی سالگی رسید، زرتشت را مکاشفاتی دست داد. روایات در این باب به قدری فراوان و اغراق امیز است که برای او معجزات عجیبه و کرامات غریبه، ذکر کرده اند. گویند نخستین بار که برای او کشف و شهود دست داد، در سواحل رود (دینا) در نزدیکی موطن او بود. ناگهان خیال شبحی که بلندی قامت او، نه برابر انسان متعارف بود، در نظرش نمودار گردید که او را فرشته (وهومنه) یا (بهمن) یعنی پندار نیک، نام نهاده اند. پس فرشته با او گفت و شنود کرد و به او فرمان داد که جامه عاریتی کالد را از جان دور سازد و روان را پاک و ظاهر فرماید که آنگاه صعود کرده، در پیشگاه اهورامزدا یعنی خدای حکیم، حاضر گردد.
از آن پس، هشت سال دیگر بر زرتشت بگذشت و او در عالم کشف و شهود با شش فرشته مقرب (امشاسپندان) یکایک، گفت و شنود کرد. از آن پس، ده سال تمام بر زرتشت بگذشت که به پرستش و عبادت اهورامزئدا مشغول بود و پیوسته از مردم آن روزگار، جفا و آزار میدید. پس از این مکاشفه، بیدرنگ تعلیم خلائق را آغاز کرد. ولی در ابتدا کسی به سخنان او گوش نداد. چندین بار نومید شده در معرض فتنه و آزمایش قرار گرفت. عاقبت پس از ده سال، زرتشت به مقصود رسید و نخستین کسی که آیین او را پذیرفت، عموزاده وی مردی بنام (میندی نیمون ها) بود. پس در یکی از بلاد شرقی شرقی ایران به دربار پادشاه آن دیار به نام (ویشتاسب) راه یافت. مدت دو سال، زرتشت کوشش بسیار کرد که این پادشاه را به دین خود در آورد. پادشاه با زرتشت همراه گردید ولی چون تحت نفوذ کارپانها (روحانیون) واقع بود، آنان با اقدامات شیطانی خود علیه عقاید زرتشت برخاستند و باعث شدند که زرتشت را دستگیر ساخته و به زندان اندازند. سر انجام پس از دو سال از زرتشت معجزه ای به ظهور رسید.
بالاخره شاه به دین او درآمد. ویشتاسب سراسر نیروی خود را برای نشر دعوت آن پیامبر به دین، بکار برد. درباریان و امرا نیز به دنبال شاه، بر او گرویدند. از مدت بیست سال دیگر که از عمر زرتشت باقی مانده بود، روایات و حکایات بسیاری نقل کرده اند. در سراسر این روزگار، وی به نشر دین اهورامزدا در میان ایرانیان بگذرانید. در این زمان دو پیکار و جنگ با دشمنان برپا ساخت. جنگ دوم در زمانی روی داد که زرتشت به سن هفتاد و هفت سالگی رسیده بود. در این پیکار اگر چه پیروز گردید، لیکن عاقبت کشته شد. نویسندگان اوستا در هزار سال بعد گفته اند که چون تورانیان شهر بلخ را به غلبه گرفتند، یکی از آنان ناگهانی بر آن پیامبر یزدانی تاخته و او را در برابر محراب آتش در حال عبادت، به قتل رسانید.
تحریف مذهب زرتشت
1-اصالت طبقات
(... زرتشت همه خدایان را بیرون رانده بود و از یک خدا و یک اهورامزدا گفته بود، که یگانه است و خدای فقیر و غنی، موبد و غیرموبد (همه و همه) فقط یک خداوند است(اهورامزدا). اما موبدان، خدای یگانه زرتشت را تجلی دادند و گفتند که: زرتشت خود فرموده که (آتش)، رمز و اشاره ای از جهان ملکوتی اهورایی است و باید آتش را تقدیس کرد و احترام گذاشت. آنگاه موبدان، آتش (رمز و اشاره اهورایی) را به سه قسمت کردند و سه آتش ساختند. یکی در استخر (فارس) که آتش روحانیان و موبدان بود و یکی در آذربایجان که آتش شاهزادگان و جنگجویان و سومین آتش (ریوند) که آتش دهقانان و کشاورزان بود. بنابراین، موبدان، توحید زرتشت را به صورت یک زیربنی (شرک) درآوردند و این دیگر مهارت شگفت انگیزی است.
2-اصالت روحانیت
(مقام موبدی موروثی بود). موبدزاده، چه خوب و چه بد، جانشین پدر میشد. فقط کافی بود که مقداری قوانین و حرکات و رسومی را بیاموزد. برای موبد شدن و به جامعه روحانیت زرتشتی در آمدن، علم شناخت دین لازم نیست. فقط باید مراسم پیچیده نذر و قربانی و تشریفات عمومی را دانست و ادعیه ای را حفظ داشت. در دین زرتشت، هر طبقه ای خدای خاص خویش دارد و روحانیون خدای روحانی.
3-شرک، تعدد خدایان
(در مذهب زرتشتی غیر از (امشاسپندان)، خدایان دیگری نیز وجود دارند).
1-سروش- مظهر اطاعت و تقوا و عبودیت انسان است و مظهر روحانیونی که تبلیغ کنندگان اطاعت و عبادت خدایند در زمین.
2-فره ایزدی- روح مقدسی است که برکت و تقدس ایجاد میکند و وارد هر روح و جانی که بشود توفیق پیدا میکند و به عافیت و سلامت یا به سلطنت و مقام و قدرت میرسد و در دنیا و آخرت، نجات میابد. با نیایش و پرستش اهورامزدا، میتوان (فره ایزدی) یافت و (فره ایزدی) اگر وارد روحی بشود، صاحب آن روح، (سعید) میشود و اگر نه، (شقی) میماند.
3-منتر- این همان کلمه ای است که هنوز هم استفاده میشود. میگوییم: (منترش کرده اند) یا (منتر شده است). منتر عبارت بوده است از کلمات مقدس و اوراد و دعاهایی که می بایست با زبان و دهان و لباس و دست و پا و... پاک، خوانده میشد یا بعضی از حالات و مراسم خاص مذهبی و روحانی بود که میبایست بوسیله موبد رسمی با قرائت و آهنگ خاص، القاء و بیان میشد.
ج: زرتشت موبدان
تا کنون هر چه رفت، در تعریف و شناخت زرتشت اولیه بود و پس از این میکوشیم که زرتشتی را که موبدان ساختند و مذهبی که به دفاع موبدان و منافع آنها گمارده شد، تصویر نماییم، چه در این صورت است که مقایسه و نتیجه گیری ممکن میشود. در ابتدا مذهب زرتشت مبتنی بر خصوصیت زندگی کشاورزی است.(هر کس قناتی حفر کند به بهشت میرود).
تقدس آب، تقدس گاو، تقدس قنات و تقدس سبزه و درخت، نشان دهنده این واقعیت است که مذهب زرتشتی بر خلاف میترائیسم که مذهب دوره دامداری است، کاراکتری کاملا کشاورزی دارد. مذهب زرتشت نیز دوگانه است. یکی مذهبی است که زرتشت آورده است و دیگری مذهبی که جانشینان زرتشت (حکام و موبدان) ساخته اند.
(زراتستریسم) یا مذهب زرتشت، مجموعه اسنادی است که میتواند محقق را به چهره واقعی زرتشت نزدیک کند و (زراتستریسم) مجموعه کتاب (اوستا)، (دینکرد) و کتب دیگر زرتشتی است که در طول تاریخ پیش و پس از اسلام، در قرنهای پنج و شش تا قرن نهم، بدست موبدان نوشته شده است.
مطالب این بخش جهت آشنایی با آیین زرتشت است. این نوشته ها برگرفته از منابع زیر میباشد. اگر در ادامه از منابع دیگری استفاده کردم ، حتما اسم اونرو به این قسمت اضافه میکنم.
نام کتاب: تاریخ ادیان و مذاهب جهان
مولف: عبدالله مبلغی آبادانی
نام کتاب: تاریخ تمدن
نویسنده: ویل دورانت
زاد روز زرتشت خجسته باد
خداحافظ
عکسهای شهر تاریخی استخر
شهر باستانی استخر
سنگهای تخت جمشید
نام و نسبت زمانی ماههای سال در تقویمهای مختلف
واژه پارسه، تخت جمشید و پرسپولیس
امپراطوری هخامنشی
کتابخانه تخت جمشید
کوروش بزرگ
فونت خط میخی
پادشاهان هخامنشی
تخت جمشید،معجزه هنر پارسیان
[عناوین آرشیوشده]