او را کوروش می خواندند. این کلمه در زبان قدیم شوش به معنی چوپان بوده اما به عقیده "یوستی" دانشمند آلمانی ،کوروش از ریشه ایرانیست و به معنی خورشید است .مادرش بعد از زاییدن او درگذشت و بی درنگ اعضای خانواده گرد آمدند و گفتند زادگاه بچه برای سکونت مناسب نیست و قرار دادند به چراگاه های نوین روانه شوند . ولی پدرش کمبوجیه پس از تامل چنین گفت که: این کار تنها با نظر خانواده نمیشود ،بلکه باید شورای سه قبیله هم موافقت کند و به عقیده من عزیمت از اینجا صلاح نیست .این دره برای اسب و آدم سازگار است و در واقع بهشتی است.کمبوجیه شاه کوچک پارسیان فکری لجوج داشت.دره ای که او میگفت در ارتفاعات شمال شرقی بود و رودی سیل آسا در قعر آن جاری بود که گذشته از آوردن آب مشعر صدای ناهید هم بود.ناهید یا آناهیته به معنی بی عیب است.کمبوجیه فرمان داد در ساحل مقابل رود آتشکده های دوگانه بسازند و شبانگاه ،شعله آتش مقدس بلند گشت.کاروان بازرگانان آنجا را پارسه گرد نام نهادند که به معنی اردوگاه پارسیان است.البته نمیشد آنجا را کاملا شهر نامید.پس کوروش جوان اوایل عمر خود را در این کوهستان دور دست گذراند که سکنه آن خود را برتر از سکنه هامون نشینان اراضی پایین می پنداشتند. در همین جا کوروش از پنج و شش سالگی به اسب سواری خو گرفت ،در صورتی که کودکان هامون در این سن مشغول بازی با عروسکهای گلی میشدند."امبا"مهتر کوروش که اهل گرگان بود عقیده داشت که کوروش در سواری مانند پدرش کمبوجیه یک شاه کوچک است.کوروش اولین فرزند مادری بود که در جوانی در گذشت ، پس برادری نداشت ولی نابرادری و عموزادگان داشت که با او درمی آویختند.مخصوصا پسران جنگاوران و اعیان و اشراف به او کج نگاه می کردند ،زیرا او را یکی از اهالی پارسه گرد می دیدند که رجحانی به آنان نداشت.این بچه ده ساله امتیاز سوار شدن به اسبهای نیسیائی را داشت در صورتی که آن اسب برای کودکان خطرناک بود.معمولا پس از پایان غذا و صرف شدن کاکهای عسلی و مربای میوه و پنیر ،نی نواخته میشد و شاعری پیر دستها را به سوی کوروش بلند میکرد و بعد از تعظیم چنین آغاز میکرد:"گوش فرا دار ای کوروش پسر پادشاه هخامنشی".از وقتی که کوروش پادشاه کمبوجیه شده بود خوشی نداشت زیرا تمام اوقات از بیداری بامداد تا خواب شب گرفتار تشریفات میشد.کوروش به کاوش غارها می پرداخت و از رفتن به رودها و قله کوه ها خسته نمیشد.کوروش بزرگ بی جهت مرد.ممکن بود اقدام برای مجازات سرمتی ها و ماساگاتها توسط پسرش کمبوجیه یا سایر سران انجام گیرد ،ولی نظر کوروش از تعیین کمبوجیه به جانشینی خودش در مرکز حکومت یعنی پارسه گرد این بود که پس از وی بدون مخالفت ،حکومت جهانی را اداره کند.کمبوجیه مورد اعتماد همه ایرانیان بود.ولی با مرگ کوروش"شاه ملت" هم مرد،زیرا در حقیقت معنای نوینی به حکمرانی ملل تابعه داد.ایرانیان میگفتند:"کوروش پدر ملت است،کمبوجیه فرمانروا و داریوش صرفه جو" .وفاداری اقوام مختلف نسبت به کمبوجیه سبب شد که آن پادشاه به مهمی دیگر بپردازد و آن هم عبارت بود از فتح مصر.
با ظهور دولت داریوش عالم تحت فرمان واحد در آمد که این وحدت سابقه نداشت.این دولت بزرگ یگانه ظرف پنجاه سال توسط کوروش و کمبوجیه و داریوش به وجود آمد و سبب تحولاتی شد که برای ما ،تصور چنان تغییراتی دشوار است.تمدن قدیم در دوهزار ساله سامی به پایان آمد و در جمله دیگر ،این زمان را پایان مرگ زمین نامیدند که معنای آن فوق تصور ما است.ما داریوش را بنیان گذار شاهنشاهی تصور میکنیم.در کتیبه های بیستون و تخت جمشید ،نام اوست که به چشم و بدیهی است وی معروف یونانیان هم بود.ولی نکته اینجاست که دولت هخامنشی ،مانند آتن ،یکباره مجهز و کامل از پیشانی ظهور نکرد،بلکه اساس آن به دست کوروش نهاده شد.جهات اصلی سازمان شاهنشاهی ،مدیون شخص کوروش است.داریوش از وی پیروی نمود و شاهنشاهی پهناور را استوار ساخت .به حقیقت کار او ،اتمام و تکمیل کار کوروش کبیر بود.
زاد روز زرتشت خجسته باد
خداحافظ
عکسهای شهر تاریخی استخر
شهر باستانی استخر
سنگهای تخت جمشید
نام و نسبت زمانی ماههای سال در تقویمهای مختلف
واژه پارسه، تخت جمشید و پرسپولیس
امپراطوری هخامنشی
کتابخانه تخت جمشید
کوروش بزرگ
فونت خط میخی
پادشاهان هخامنشی
تخت جمشید،معجزه هنر پارسیان
[عناوین آرشیوشده]