سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تخت جمشید
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  •  Atom 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • بنابر داستانهای ایرانی، چند قرن قبل از میلاد مسیح، پیامبری در ایران- وئجه، یعنی (وطن آریاییها)، ظهور کرده بود که مردم زمان او را(زره توشتره) می نامیدند. ولی یونانیان، چون تلفظ نام فارسی این پیامبر عاجز بودند، نام وی را بصورت (زوروآسترس) تلفظ میکردند.

     مطابق روایات، تولد وی رنگ آسمانی داشت و آن چنان بود که فرشته نگاهبان وی به درون گیاه (هومه) رفت و با شیره ای که از آن گرفته بود، به تن کاهنی که قربانی مقدس میکرد، درآمد. درهمین زمان، شعاعی از جلال آسمانی به سینه دختری فرود آمد که نسب عالی و شریف داشت. آن  کاهن دختر را تزویج کرد و دو زندانی تن های ایشان یعنی فرشته و شعاع، در هم آمیختند و از میان زردشت بوجود آمد. در همان روز که متولد شد به صدای بلند خندید. ارواح پلیدی که برگرد هر موجود زنده ای جمع میشوند، ترسناک و پریشان شدند و از کنار وی گریختند.

     چون سخت دوستدار حکمت و عدالت بود، خود را از اجتماع مردم بیرون کشید و در تنهایی کوهستان زندگی میکرد و خوراکش پنیر و میوه های زمین بود. شیطان خواست تا وی را بفریبد، ولی کامیاب نشد. سینه اش را به ضرب خنجر دریدند و اندرونه وی را با سرب گداخته پر کردند، ولی زردشت لب به شکایت نگشود و از ایمان به اهورامزدا، پروردگار نور و خدای بزرگ، دست بر نداشت. اهورا مزدا بر وی ظاهر شد و کتاب (اوستا) را در کف وی گذاشت و به او فرمان داد که مردم را به آن بخواند و پند دهد. مدت درازی همه او را ریشخند میکردند و آزارش میدادند تا اینکه شاهزاده ای ایرانی بنام (ویشتاسپ)، سخنان وی را شنید و فریفته آنها شد و وعده کرد که دین تازه را میان مردم پراکنده سازد. به این ترتیب بود که دین زردشت در جهان پیدا شد.

    زردشت خود مدت درازی بزیست تا اینکه برقی از آسمان بر او زد و آن پیغمبر به آسمان صعود کرد.

    منبع : تاریخ تمدن ، نوشته ویل دورانت ، کتاب نخست ، فصل سیزدهم ، پارس

     



    محمد ::: سه شنبه 88/1/11::: ساعت 1:20 صبح

    خلیج فارس از عهد باستان به لحاظ اقتصادی و جغرافیایی و سیاسی، مورد توجه همه اقوام بوده است. این خلیج و سواحل آن، همواره محل سکنای ایرانیان بود. آنها از همان آغاز حضور خود در ایران، به ارزشهای بی مانند دریای پارس پی بردند. ایرانیان نخستین نیروی دریایی قدرتمند خود را در خلیج فارس ایجاد کردند.

    کوروش کبیر در سال 539 قبل از میلاد و پس از فتح بابل، ایجاد نیروی دریایی و بازرگانی را برای حکومت نوپای هخامنشی، ضروری دانست. از اینرو برای اولین بار، جزیره بحرین را به صورت پایگاه مهم دریایی ایران در آبهای خلیج فارس درآورد. وی همچنین در اطراف بوشهر امروزی، اقامتگاه اختصاصی داشت.

    ایرانیان نخستین ملتی بودند که از راه خلیج فارس، درهای تجارت جهانی را در این منطقه گشودند. سواحل خلیج فارس و بحرین، همواره به دست شاهزاده های هخامنشی اداره میشد که در فارس و کرمان حکومت میکردند

     



    محمد ::: دوشنبه 88/1/10::: ساعت 3:5 صبح

     

    طرح سر انسان با بالهای عقاب و بدنی از گاو را حتما در تخت جمشید دیده اید.نقش سر انسان مربوط به خشایارشاه است. تاج معروف وی نیز روی سرش است که روی تاج،گل های کوچکی هستند که نشانه الهه آب یا همان آناهیتا هستند. دوازده گلبرگ نیز نشانه دوازده ماه سال است و وسط آن نیز نشان خورشید است. عدد دوازده هم عدد مقدسی بوده است، زیرا آنها اعتقاد داشتند عمر دنیا دوازده هزار سال بیشتر نیست.در تاج سه لایه وجود دارد که معرف کردار نیک،گفتار نیک و پندار نیک است و سه لایه به همان شکل در طرف مقابل آن است.عدد شش هم مقدس بوده است. مو و ریش بلند و فرفری و داشتن گوشواره در دو گوش فقط مخصوص خانواده شاه بوده و مردم عادی اجازه چنین کاری را نداشتند. مردم می توانستند از گوشواره فقط در یک گوششان استفاده کنند و موهای آنهانیز باید کوتاه تر از موهای شاه باشد.

    طرح بال عقاب نیز نشانی از بلند پروازی است که نماد مردم ارمنستان بوده است.گاو نیز نماد فرهنگ آشور بوده که نماد خوب بودن، پایداری و سودمند بودن است.چون فرهنگ آشوری و ارمنی و پارس باستان را با هم آمیخته اند، به دروازه ملت ها که این نقش در دو طرف آن وجود دارد،امروزه دروازه تمدن ها نیز می گویند.و اما توصیف این طرح چیست.

    سودمند باشید برای جامعه خود، بلند پرواز در زندگی و چون انسان عاقل باشید تا به عنوان بهترین موجود خداوند شما را بشناسند.

    نقش حمله شیر به گاو را می توانید در بیشتر جاهای تخت جمشید ببینید. به این طرح ،شیر گاو شکن و مهر و ماه نیز میگویند. بر طبق اعتقادات آنها نشان خدای خوب خورشید است.پوست زرد و قدرت زیاد و یال و کوپال شیر نشان نورخورشید، روز و توانایی است. روز نیز نشان خدای خوب بوده که همان اهورامزدا است. در مقابل،گاو دارای پوست سیاه و قدرت کم بوده و شاخ آن نیز نماد ماه در شب است. پس با آمدن نور، رفتن تاریکی،آمدن خدای خوب و رفتن خدای بد،آمدن بهار و رفتن زمستان،این نقش زیبا روز اول فروردین که همان جشن نوروز است را توصیف کرده است.

     

     

     



    محمد ::: یکشنبه 87/12/25::: ساعت 11:35 عصر

    در تخت جمشید میتوان تمام فرهنگ های دنیا را از یکدیگر مجزا کرد. نمونه آن ساخت دیواره های تخت جمشید است. این دیواره ها خشک هستند، یعنی هیچ نوع ملات، ساروج و... در ساخت آن بکار نرفته است که این کار یعنی ساخت دیوار خشک اولین بار در جهان توسط مصریان انجام شده و ساخت دیواره تخت جمشید نیز به عهده مصریان بوده است. اهرام مصر حالتی هرمی دارند و سنگ های آنها روی هم چیده میشد ولی در دیواره های تخت جمشید چون بنا حالت ذوزنقه ای دارد ناگزیر دیوارها را شبیه پازل ساختند. بنا براین نو آوری پارسیان در سیستم معماری را در تخت جمشید میتوان مشاهده کرد.

     پلکان تخت جمشید به عنوان بهترین پله های آثار تاریخی جهان شناخته شده است. زیرا به صورت قرینه ای هستند و ها دو پله روبروی هم و با اندازه یکسان ساخته شده اند. تعداد پله ها نیز یکصدویازده پله بوده که یکصدویازده نیز عدد مقدسی بوده است. از عوامل ساخت چنین پله هایی راحتی برای مهمان ها بوده است. یکی دیگر از عوامل ساخت چنین پله هایی نوع لباسی بوده که در آن زمان میپوشیدند و نیز وقاری بود که مهمان ها داشتند.

    ستون های تخت جمشید هفده متر ارتفاع داشته اندکه کاخ آپادانا دارای بلندترین ستون ها در کل تخت جمشید بوده اند این ستون ها از تکه های مختلف سنگ ساخته می شدند که برای وصل کردن این تکه سنگ ها به یکدیگر از شافتهای آهنی با پوششی از سرب استفاده کرده اند. روی شافت ها را با سرب می پوشاندند تا زنگ نزنند.

     سقف تخت جمشید نیز از چوب صدر لبنانی ساخته شده بود. این چوبها توسط مردم بین النهرین به تخت جمشید آورده میشد و مصری ها که نجاری را به عهده داشته اند، سقف ها را می ساختند.کتیبه هایی که در تخت جمشید بدست آمده مشخص میکنند که کلیه کسانی که در ساخت تخت جمشید دست داشتند دارای حق و حقوق بوده اند

     



    محمد ::: یکشنبه 87/12/25::: ساعت 11:34 عصر

    تخت جمشید دوازده و نیم هکتار است. سنگهای مورد استفاده در تخت جمشید از دو جنس هستند. سنگ صخره ای از جنس آهکی به رنگ خاکستری شفاف که از کوه های اطراف بودند و سنگ صخره ای از جنس آهکی ولی سخت تر و به رنگ خاکستری مایل به سیاه که ازمعدن های سنگ در نزدیکی تخت جمشید می آوردند. در زمان حکومت داریوش بزرگ بعد از آنکه کل سکوی تخت جمشید تاسیس شد، اولین مکانی که ساخته شد کاخ آپادانا بود که به معنی بارعام و جای ویزیت مهمانهاست. سپس به دستور داریوش بزرگ کاخ تچر ساخته شد که به عنوان کاخ خصوصی شاه بوده است. تچر را خانه زمستانی معنا کرده اند. سنگهای این کاخ خاکستری و صیقل خورده بودند، به طوری که تصویر افراد بر آن می افتاده است به همین جهت آنرا تالار آینه می نامیدند. ستون های کاخ تچر احتمالا از جنس چوب بوده اند، زیرا هیچ اثری از آنها باقی نمانده است.

    کف اتاق ها را با فرش قرمز رنگ ویژه دوره داریوش پوشانده بودند که هنوز هنوز اثر آن سنگهای قرمز رنگ در اتاق های شمالی یافت می شود. بر درگاه های تالار مرکزی نقش داریوش بزرگ با خدمه اش هک شده است در کتیبه ها آمده است که خشایارشاه، اهورا مزدا را می ستاید و خودش و پهنای امپراطوری اش را می شناساند و سپس می گوید:

     به درخواست اهورامزدا این تچر را داریوش شاه که پدر من بود برآورد. بادا که اهورامزدا و دیگر ایزدان مرا و آنچه را که کرده ام و پدرم داریوش شاه کرده است بپاید.

    داریوش بزرگ سی و پنج سال حکومت کرد و پس از آن پسرش خشایارشاه به حکومت رسید. دروازه ملت ها،کاخ انتظار، خیابان سپاه،کاخ هدیش، حرمسرا و قسمتی از کاخ صدستون در دوران خشایارشاه ساخته شد.پس از خشایارشاه، اردشیر اول به حکومت رسید که کاخ صدستون را کامل کرد و خزانه شاهی را نیز به اتمام رساند.

    چهارمین پادشاهی که در ادامه ساخت تخت جمشید دست داشت، اردشیر دوم بود.البته در زمان وی بیشتر ساخت پله ها و کتیبه ها انجام شده است.تخت جمشید در طول یکصد و بیست سال و توسط چهار پادشاه ساخته شد که امروزه به تخت جمشید لقب معجزه هنر در ایران باستان داده اند.

     



    محمد ::: یکشنبه 87/12/25::: ساعت 11:33 عصر

    در قرآن مجید ، سوره کهف ، آیه مبارکه 83 تا98 ، از ذی القرنین به صورت پادشاهی که خداوند همه گونه کامیابی بدو داد سخن رفته است که از سوی مغرب تا جایی که آفتاب غروب میکند و از سوی مشرق تا جایی که خورشید سر بر می آورد ، رفت و سپس از جنوب به شمال رفت و به پای دو کوه نزدیک شد که در کناره آن قومی می زیستند و آنها از او خواستند تا سدی میان آنها و قبیله های بی شمار "یاجوج و ماجوج" که در ورای آن کوهها بودند و همواره بر قوم همسایه می تاختند ، بسازد و وی این درخواست را برآورد و با شالوده سنگی و تخته های مس و آهن گداخته ، سدی میان دو کوه بست که مانع از تاخت و تاز قوم یاجوج و ماجوج شد.

     مولانا آزاد می گوید ، اسکندر مقدونی شخصی ویرانگر و معتقد به خدایان متعدد ، یعنی کافر بوده است و صحیح  نمینماید که خداوند متعال در کتاب آسمانی از او تمجید کرده باشد . ولی کوروش فردی آزاده ، خداپرست و دادگر بوده و اوست که به غرب و شرق لشکر کشید و آنگاه به قفقاز رفت و در آنجا سدی ساخت تا جلوی قبیله آسیایی را بگیرد و این قبیله ها را "چینیان یوئه چی"خوانده اند که با "یاجوج" شباهت دارد و مغولان را هم "فنکوک" خوانده اند که با "ماجوج" همانند است . در کتاب تورات ، بخش دانیال نبی ، باب هشتم ، از رویایی سخن رفته که طبق آن ، قوچی دوشاخ از بزکوهی یک شاخی شکست می خورد .

     مولانا آزاد میگوید ، این قوچ دوشاخ کوروش بوده و آن بزکوهی یونانیان و این دوشاخ بودن هم کوروش را با "ذوالقرنین" نسبت میدهد. مجسمه کوروش در نزدیکی استخر که شاخهای قوچ دارد و بالهای عقاب ، کوروش را همان ذوالقرنین یعنی صاحب دوشاخ مشخص میکند و به ویژه که کوروش در تورات ، اشعیا ، باب 46 آیه 11 ، به عنوان عقاب شرق خوانده شده است. این استدلال ها را نمیتوان پذیرفت ، چون اسکندر مقدونی بود که با انتخاب کلاهی که سر شیر بود و شاخ قوچ داشت ، در ادبیات به عنوان صاحب دوشاخ مشهور شد و سکه او و سکه هایی که با اسم او زده اند و نیز نقش او بر روی تابوت لبنانی مشهور به تابوت اسکندر دقیقا او را با همان شاخ نشان میدهد وبدان افتخار میکرده ، زیرا میپنداشته که فرزند "آمون" خدای مصری بوده که او را به صورت قوچی نموده اند .

    از مدتها پیش یافته اند که نقوش انسان بالدار و گاو بالدار روی درگاههای اصلی از هنر آشوری به ویژه از نقوش "کاخ سناخریب" اقتباس شده اند . به رغم تفاوتهای جزیی در ریش و لباس و حالت ایستادن و به رغم تاج مصری الاصل انسان بالدار ، نمونه اصلی آن نقش را در هنر آشوری مخصوصا در نگهبانان بالدار و جادویی "کاخ سارگن دوم" در خرس آباد تشخیص داده اند. در فینیقیه هم "بعل" خدای محلی ، به صورت مردی مصور شد که تاجی شبیه تاج انسان بالدار پاسارگاد داشته است.

     با توجه به دقتی که کوروش در نگاه داری فرهنگ ملل تابع داشته ، هیچ جای تعجب نیست که هنرمندان مزدور او اجزا دینی و هنری اقوام مختلف را اقتباس کرده و در قالبی پارسی پسند ریختند. اگر لازم باشد توجیهی آیینی برای این نقش بکنیم ، باید آنرا یک نگهبان جادویی کاخ کوروش بدانیم که بالهای او یادآور فرمانروایی کوروش بر چهارگوشه جهان است و شاخ قوچ آن هم یادآور عقیده ایرانی که قوچ نمادی از "فرکیانی" بوده که شاهان ایرانی همواره به تایید آن نیاز داشتند و بدون آن نمی توانستند فرمانروایی کنند .

     



    محمد ::: یکشنبه 87/12/25::: ساعت 11:32 عصر

    اینک که به یاری اهورامزدا، تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهان اربعه را به سر گذاشته ام اعلام میکنم که تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من میدهد ،دین و آیین و رسوم ملتهایی که من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیردستان من،دین و آیین و رسوم ملتهایی که من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند

    .من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده ام تا روزی که زنده هستم و اهورامزدا توفیق سلطنت را به من میدهد، هرگز سلطنت خود را بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر ملت آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول کند یا ننماید و هرگاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند، من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد. من تا روزی که پادشاه ایران هستم نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند و اگر کسی مظلوم واقع شد، من حق وی را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد.تا روزی که پادشاه ایران هستم نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به نحو دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال تصرف نماید و من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت که شخصی، دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت مزد وی را به کار وا دارد.من امروز اعلام میکنم که هر کسی آزاد است که هر دینی را که میل دارد بپرستد و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند،مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غصب ننماید و هر شغلی را که میل دارد پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که مایل است به مصرف برساند،مشروط بر اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند.

    من اعلام میکنم که هر کس مسئول اعمال خود میباشد و هیچ کس را نباید به مناسب تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده مجازات کرد و مجازات برادر گناهکار و برعکس به کل ممنوع است و اگر یک فرد از خانواده یا طایفه ای مرتکب تقصیر شود فقط مقصر باید مجازات گردد نه دیگران.

    من تا روزی که به یاری اهورامزدا زنده هستم و سلطنت میکنم،نخواهم گذاشت که مردان و زنان را به عنوان غلام و کنیز بفروشند و حکام و زیردستان من مکلف هستند که در حوزه حکومت و ماموریت خود مانع از خرید از خرید و فروش زنان و مردان بعنوان غلام و کنیز بشوند و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد.از اهورامزدا خواهانم که مرا در راه اجرای تعهداتی که نسبت به ملتهای ایران و بابل و ملتهای ممالک اربعه بر عهده گرفته ام موفق گرداند.



    محمد ::: یکشنبه 87/12/25::: ساعت 11:30 عصر

    در روز شمار ایرانیان، هر یک از سی روز ماه را نامی است که نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست. ایرانیان باستان هر ماه که نام روز با نام ماه منطبق و یکی میشد، آنرا به فال نیک میگرفتند و جشن برپا میکردند. به گفته پروفسور (مری بویس)، شادی کردن تکلیف دلپذیر دینی ایرانیان باستان بوده است. در کتیبه های هخامنشی، شادی و جشن و ودیعه ای الهی (اهورایی) خوانده شده است. ایرانیان برای نعمات و سلامتی عطا شده به آنان، به جشن یزشن (نیایش شادمانه) می پرداختند. آنان باید با خشنودی و شادی و پایکوبی و در عرصه روشنایی و آگاهی، نیایش میکردند.

    در گذشته های دور، آریاییان به گرد آتش جمع میشدند و شیره گیاه هوم مینوشیدند و با پایکوبی و هلهله، شادی میکردند. به گمان استاد ذبیح بهروز، چهارشنبه سوری (مانند بیشتر جشنهای ایرانی) با ستاره شناسی، بستگی تام داشت و مبدا همه حسابهای علمی تقویمی بشمار میرفت. وی معتقد است که زرتشت، بزرگترین گاهشماری جهان را انجام داد و کبیسه را پدید آورد و تاریخهای کهن را درست و منظم کرد. به یاد آنروز، ایرانیان همه ساله جشن بزرگی میگرفتند و شادی میکردند. آن رصد و اصلاح تاریخ کنونی در یادمان چهارشنبه سوری (شب جشن سوری) یا جشن سوری باقی و جاری مانده است.

    برخی از جشنهای آریایی، با افروختن آتش برای سور و سرور و شادمانی آغاز و اعلام میشد. از جمله این جشنها، جشن سده و جشن سوری در پایان سال یا همان چهارشنبه سوری بودند. ایرانیان قدیم از روی آتش نمی پریدند، چون آنرا نوعی بی احترامی می دانستند. بلکه درکنار آتش دعا میکردند. اما اکنون پریدن از روی آتش، نوعی حرکت برای انتقال حرارت و نیرو به فرداست و در واقع فرد میخواهد با گفتن (زردی من از تو و سرخی تو از من)، فقر و ناداری را از خود دور کند



    محمد ::: جمعه 87/12/23::: ساعت 11:49 عصر

    آتر یا آتش

    درباره (آتر) تنها چند اسطوره به ما رسیده است. یکی از آنها ستیز میان (آتر) و(اژی) غول سه پوزه بر آیین، بر سر (فره ایزدی) است. (اژی) تجسمی است از هوس ویرانگر برای به چنگ آوردن فره ایزدی. آتر نیز در پی نجات آن فره دست نیافتنی است. سرانجام فره ایزدی همچنان دست نیافتنی می ماند. درک معنای واقعی این اسطوره مشکل است. اما به خوبی از آن بر می آید که ایرانیان باستان، زندگی را نبردی میان نیروهای خیروشر میدیدند. از اینرو، آتر را به عنوان جنگجوی خوب و دلیر می نامیدند.

    (هومه) یا (هوم)، گیاه و ایزد

    هوم هند و ایرانی، هم گیاه هست هم ایزد. هوم را موبد ایزدی به شمار می آورند که خود قربانی غیر خونین است، اما قربانی خونی انجام میدهد. مرگ او (شَر) را شکست میدهد. هوم آسمانی پسر اهورامزدا است و به ایزدیان دیگر هدیه نثار میکند و سهم خویش را چون موبدان زمینی برمیدارد. با این کار، از روح قربانی مواظبت میکند. همچنین در اسطوره های باستانی، این گیاه اثری معجزه آسا در شفابخشی داشته است.

    موجودات آسمانی که در تمام ادیان باستانی گذشته شکل گرفته اند، همه شخصیت قهرمانی نیز داشته اند و بیشتر به افسانه نزدیکترند تا به اسطوره. در اینجا به تعدادی از آنها اشاره میشود که در اصطلاح اسطوره شناسی به قهرمانان ایزدی معروفند.

    (یمه) یا (جم)

    جم یا جمشید شخصیتی است که به عقاید دوران هند و ایرانی تعلق دارد. جم در ایران به سبب فرمانروایی هزار ساله اش در زمین بسیار مورد احترام است. آرامش و وفور نعمت از ویژگیهای فرمانروایی اوست. دیوان و اعمال زشتشان (نا راستی و گرسنگی و بیماری و مرگ) هیچ نفوذی نداشتند. در زمان فرمانروایی او، جهان چنان از سعادت بهره مند است که زمین در سه نوبت گسترش میابد و در پایان فرمانروایی جم، دو برابر گسترده میشود. جم همچنین برای ساختن (وره) یا دژی در زیر زمین مورد تمجید است. آفریدگار به او هشدار داد که مردگان گرفتار سه زمستان هراس انگیز خواهند شد و بر اثر آن، همه مردمان و حیوانات نابود میشوند (عصریخبندان). از اینرو، او دژی در زیر زمین ساخت و از همه گیاهان و حیوانات مفید و بهترین مردمان، به آنجا برد تا پس از دوران سخت، جهان دوباره آباد شود. از جم همچنین به عنوان گناهکار نیز یاد شده است. زیرا  خوردن گوشت گاو را که بر خلاف آیین زرتشت بود و گمان میرفت قربانی کردن آن موجب بی مرگی انسان میشد، به مردم توصیه کرد. در جایی دیگر آمده که وی مغرور شد و با ادعای ایزدی، مرتکب دروغ شد. سپس دروغ در نظرش شیرین و خوش آمد. پس فره ایزدی( در سه نوبت) به صورت مرغی به پرواز در آمد و از او گریخت. چون فره از او گریخت، لرزان و اندوهگین در برابر دشمن قرار گرفت و کشته شد.

    هوشنگ و تخمورو (تهمورث)

    چنین مینماید که در ایران باستان، چندین روایت درباره نخستین پادشاه بوده است. علاوه بر جم، هوشنگ و تهمورث نیز نخستین پادشاه نامیده شده اند. این دو به صورت نخستین فرمانروایان افسانه ای، یکی پس از دیگری گنجانده شده اند. هوشنگ، در دوران باستان، فرمانروای هفت اقلیم بود و بر مردمان و دیوان حکمرانی میکرد. همه جادوگران و دیوان، از او گریختند و دو سوم آنها در (مزنه) ، شاید مازندران کنونی، به دست هوشنگ کشته شدند. فرمانروایی او، دوران استقرار قانون در زمین است. از او و همسرش، نژاد ایران به وجود آمد. تهمورث نیک سیرت نیز دیوان را شکست داد و به بت پرستان و جادوگران تاخت و حرمت راستین آفریدگار را رواج داد. گویند در نبرد با (شَر) ، اهریمن را به صورت اسبی در آورد و سی سال سوار بر او گرد زمین را گشت.       



    محمد ::: سه شنبه 87/12/13::: ساعت 3:6 عصر

    احداث سرویسهای بهداشتی، از جمله اقداماتی است که در منطقه تخت جمشید به دلیل گستردگی و جذب گردشگر، همواره احساس میشود. از اینرو در اطراف تخت جمشید، منطقه ای برای احداث سرویس بهداشتی، در نظر گرفته شد. در هنگام عملیات خاکبرداری منطقه، آثار ارزشمندی کشف شد و این موضوع منجر به توقف عملیات شد و پروژه به محل دیگری انتقال داده شد.

     با توجه به بررسیهای سطحی که در شهر پارسه صورت گرفته، فرض باستان شناسان بر این است که این شهر تاریخی، یک محوطه تک دوره ای است به طوری که با افول دوره هخامنشیان، شهر پارسه نیز استقرارش را از دست میدهد و این در حالی است که شهر استخر جایگزین این شهر میشود و استقرار هخامنشی در شهر استخر رشد میابد و این استقرار به دوره های ساسانی و حتی دوره اسلامی میرسد. فرض تک دوره ای بودن شهر تاریخی پارسه در ترانشه های موجود ثابت شده است، چرا که با کاوشهای صورت گرفته این فرضیه به اثبات میرسد. در این کاوشها به اولین دوره ای که برخورد شد، آخرین دوره از استقرار زندگی در این شهر بود، چرا که سفالها و مواد شاخص در دوره هخامنشی در این محدوده برخورد شد. نیروی انسانی زیادی در ساخت تخت جمشید نقش داشته اند و به طور قطع، این افراد باید در فاصله نزدیکی از تخت جمشید استقرار می یافتند. این محدوده بهترین مکان برای استقرار آنان بوده است.

    در این محدوده سفالهایی کشف شده که دارای کیفیتهای متفاوتی هستند و کارکردهای مختلفی داشته اند و برخی نیز جزء سفالهای ظریف و قایقی شکل هستند. با خاکبرداری حدود چهار متر از چاه مکشوفه در محل به کف میرسیم و این در حالی است که بعد از دو متر، چاه متروک و به زبالدانی تبدیل شده بود که آثار دوره هخامنشی را در این چاه، مانند سرپیکانهای شاخص این دوران و در عمق پایین تر نیز ظروف یافت شد. با پیدا شدن آثار فرهنگی در این محدوده متوجه میشویم که زمان کارکرد چاه، فاصله زیادی با محدوده مذکور نداشته است.

     



    محمد ::: دوشنبه 87/12/5::: ساعت 12:38 صبح

    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 32
    بازدید دیروز: 113
    کل بازدید :1082701
    تبلیغات





    >> درباره خودم <<
    تخت جمشید
    محمد
    بگذارید هرکس به آیین خویش باشد . زنان را گرامی بدارید . فرودستان را دریابید . و هرکس به زبان تبار خویش سخن گوید

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    تخت جمشید

    >>لینک دوستان<<
    ###@جزین@###
    هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
    لنگه کفش
    مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
    •°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°•
    %% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
    برلیان
    سایت مشاوره بهترین تمبرهای جهان دکترسخنیdr.sokhani stamp
    جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
    آوای قلبها...
    بوی سیب
    گیاهان دارویی
    یادداشتهای من
    فطرس
    بشنو از نی
    خاطرات کودکی و...
    روابط عمومی به زبان آدمیزاد
    مستان ِ عاشق
    دختری از سرزمین پارس
    دوست دارم
    دُرُخـــــــــــــــــــــــش
    نوری چایی_بیجار
    کلبه ی تنها
    از هر دری،سخنی!
    پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
    آوای ققنوس
    همـــ نفــــــــس

    همیشه منتظرت هستم ، ای عدل وعده داده شده...
    به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
    زیر آسمان خدا
    دکتر علی حاجی ستوده
    ایران سرای من
    غم دنیا رو دوشمه
    همه چیز...
    چالوس و نوشهر
    سلطان عشق
    سامانتا
    عشق بی همتا
    ماهیان آکواریمی
    یادداشت های یه آسمونی
    معماری ، هنر شکل دادن به فضا
    احساس داغ
    محمدرضا جاودانی
    my love is only god
    ترفندهای کامپیوتر
    *** /// هلاک عشق \\\ ***
    داستان و راه های توحید جویان بزرگ
    دین جوان
    desperado bug
    اس ام اس سرکاری و جوک
    زندگی دفتری از خاطره هاست
    دوست دارم تو تنها ارزویم باشی
    دریای نور
    شادی(زمزمه های دلتنگی)
    چرندوپرند
    آایرانا
    سرزمین مقدس
    باغ گیلاس
    پایگاه ایران زمین
    عکسهای تخت جمشید
    سرگرمی
    فیلترشکن 4046
    چاپار سافت
    موزه منطقه ای جنوب شرق
    مرودشت شهر من
    ایران ما
    شاهنشاه هخامنشی-آرمین
    موزه بزرگ جنوب شرق
    نجوا
    کورش کبییر
    ما ایرانی هستیم
    دل نوشته های یک خسته
    هخامنشیان

    تمدنهای فراموش شده
    چنین گفت سینوهه

    گریه های شبانه
    ایرانگردی
    نیلو رایانه
    وب سایت تفریحی صد دروازه
    هخامنشیان
    دختری از سرزمین پارس

    >>لوگوی دوستان<<



    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<

    مترجم سایت

    مترجم سایت

    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن
    X بستن تبلیغات