فیلیپ دوم پادشاه مقدونیه در سالهای گشاینده سلطنت خویش قشون دولت جنگلی خود را به بزرگترین و
کارآمدترین نیروی یونان تبدیل کرد . کشف ذخایر طلا افزایش وسعت آن را ممکن ساخت . دولت های
یونان به اجبار در یک اتحادیه "پان هلنی" نام نویسی شدند که از فیلیپ دستور می گرفت . یکی از
نخستین پیام های فیلیپ به اتحادیه اعلام یک جنگ صلیبی علیه ایران بود . ایرانیان با تصرف مجدد مصر
حوضه امپراتوری خود را بازگردانده بودند . اما چون اکنون یک قرن بود که به جنگجویان مزدور یونان
متکی شده بودند ، فیلیپ با داشتن بهترین ارتش یونان ، اطمینان کاملا موجهی داشت . قتل وی چه به
تحریک ایرانیان وبه چه به دست همسر اپیروسی خوش آب و رنگش المپا ، برای پسرش اسکندر لشگر
آماده عظیمی باقی گذاشت که فقط امپراطوری به وسعت ایران از عهده تامین هزینه اش برمی آمد .
نخستین پیروزیش ، ریشه کنی یک ارتش ایران در محل رود گرانیکوس بود . سپس شهرهای ایونی آزاد
شدند . اما در دیگر جاها نظام ایرانی ساتراپ ها حفظ شد . اسکندر از توروس عبور کرد ، ارتش عمده
ایرانی را در اسیوس شکست داد و سوریه ، فلسطین و مصر را اشغال کرد . ایرانیان پیشنهاد صلحی بر
اساس وضعیت موجود فرستادند که اگر فیلیپ بود حتما می پذیرفت اما اسکندر که از سرنوشت خود آگاه
بود به راه ادامه داد . آخرین ارتش ایرانی را در اردبیل نابود و امپراطوری را فتح کرد . آنگاه از افق
یونان ناپدید شد و آخرین سالهای عمر کوتاهش را در اردو کشی های فرعی در مرزهای ایران یا هند
گذراند . ارتش وی فقط نیازمند رهبری توانا بود تا در نبردهای طراحی شده برنده شود ونبوغ اسکندر در
نبود این گونه عملیات فرعی بود که آزموده و پیروز شد . در آخرین روزها در فکر حرکت از راه دریا و
فتح عربستان بود ، اما در جستجوی سرزمین های تازه برای فتح ، تکمیل دستاوردهای عظیم خود را یاد
برد . حکام بومی ساتراپ نشین های بیتینیه ، کپدوکیه و ارمنستان و اتروپاتن پس از کرنشی بسیار
سطحی دست نخورده ماندند . بدتر اینکه وارثان امپراطوری وی عبارت بودند از برادری کوته فکر و
پسری که پس از مرگ پدر زاده شد و سالها پس از مرگ اسکندر ، فقدان یک جانشین سلطنت حس میشد .
محمد ::: شنبه 86/6/31::: ساعت 10:44 عصر